آوان کافه رستورانیه که طبقه همکف یک خانه ویلایی قدیمی در جنوب گرگان را صاحب شده و با تغییرات اساسی که در این طبقه از بنا ایجاد شده، طبقات دوم و سوم این خونه در نگاه اول اصلا به چشم نمیان. ورودی و حیاط نسبتا مدرن آوان با دیوارای مشبکش باعث شده گربه ها به داخل رفت و آمد داشته باشند که همین از نظر من برای داشتن حس خوب به یه مکان بسه. این فرورفتگی ها و برآمدگیهای که توی حیاط ایجاد شده فضای متنوعی را برای نشستن به وجود اورده که خیلی دوست دارم دور میزی که گوشه حیاط تو ارتفاعه بشینم. فضای داخلی آوان خیلی تنوع داره که بیشتر مدیون مبلمان متنوع و جدید و اختلاف ارتفاع هاییه که داخل ایجاد شده، همه ی اینها روی هم رفته تونسته فضای مدرن و جذابی را ایجاد کنه که نسبت به بقیه مکان های شهر گرگان بهتر باشه. در نهایت با غذای خوش طعم و صدای پیانوای که از گوشهی سالن میاد و نوری که از پنجره های بزرگش به داخل سالن میوفته برای من جاییه که با وجود ازدحام همیشگیش حس خوبی داره و جزو انتخاب های اول من برای گذروندن اوقات خوشه.
مبینا از خرمآباد میگه:
چشمه شاه آباد که قدیم به اسم سراب حسین خانی معروف بوده در قدیم تقریبا آب آشامیدنی کل خرم آباد رو تامین میکرده و باعث پیدا شدن درختای میوه خوشمزهای تو محل میشده. این چشمه از دل شهر و کوچه هاش میگذره و درنهایت به نهر باصفایی که به آن گلال شاه آباد میگن و تو گویش محلی به شاه جو میشناسن میریزه. پلهای آهنی که روی رودخانه ساخته شده، تردد اهالی محله را به کوچههای دیگه ممکن کرده. تو محله شاه آباد عبور آب از کوچهها فضایی شاعرانه را تو ذهن تداعی میکنه. شاه آباد محلهایه که من هرروز تو مسیر رسیدن به کارم ازش می گذرم و حتی وقتایی که به مسیرم هیج جوره نخوره سعی میکنم ازش بگذرم چون حس آرامشی که به دور از مشکلات و شلوغیای خیابونای اطرافش بم میده تازه معنی زندگی کردن رو برام تعریف میکنه.
روژان از اصفهان میگه:
خیابونه مجمر یه خیابون باریکیه حوالی پل خواجو که توی کوچه پس کوچههای کوچه باغ طورش، آب داخل مادیهایی در حال جریانه که از بین این کوچه ها رد میشه. البته یه روزی اینطوری بود الان که نه آبی هست و نه مادیای در کاره! به نظر من این خیابون خیلی دنجه چون هروقت ذهن مشغولی دارم و میرم اینجا، تمام نگرانیم از بین میره. وقتی به درختای بلندش نگاه میکنم، انگار آسمون خیلی ازمون دوره. علاوه بر اون ساختمونای این خیابون برخلاف محل های اطرافش اکثرا مرتفعن؛ برای همین هم من وقتی میخوام با خودم خلوت کنم و کمتر آدمای اطرافمو ببینم، به این خیابون میرم که انگار برای من سنگری در مقابل مشکلاتمه و ازم محافظت کنه.
کی چی میگه؟
فریما از گرگان میگه:
آوان کافه رستورانیه که طبقه همکف یک خانه ویلایی قدیمی در جنوب گرگان را صاحب شده و با تغییرات اساسی که در این طبقه از بنا ایجاد شده، طبقات دوم و سوم این خونه در نگاه اول اصلا به چشم نمیان. ورودی و حیاط نسبتا مدرن آوان با دیوارای مشبکش باعث شده گربه ها به داخل رفت و آمد داشته باشند که همین از نظر من برای داشتن حس خوب به یه مکان بسه. این فرورفتگی ها و برآمدگیهای که توی حیاط ایجاد شده فضای متنوعی را برای نشستن به وجود اورده که خیلی دوست دارم دور میزی که گوشه حیاط تو ارتفاعه بشینم. فضای داخلی آوان خیلی تنوع داره که بیشتر مدیون مبلمان متنوع و جدید و اختلاف ارتفاع هاییه که داخل ایجاد شده، همه ی اینها روی هم رفته تونسته فضای مدرن و جذابی را ایجاد کنه که نسبت به بقیه مکان های شهر گرگان بهتر باشه. در نهایت با غذای خوش طعم و صدای پیانوای که از گوشهی سالن میاد و نوری که از پنجره های بزرگش به داخل سالن میوفته برای من جاییه که با وجود ازدحام همیشگیش حس خوبی داره و جزو انتخاب های اول من برای گذروندن اوقات خوشه.
مبینا از خرمآباد میگه:
چشمه شاه آباد که قدیم به اسم سراب حسین خانی معروف بوده در قدیم تقریبا آب آشامیدنی کل خرم آباد رو تامین میکرده و باعث پیدا شدن درختای میوه خوشمزهای تو محل میشده. این چشمه از دل شهر و کوچه هاش میگذره و درنهایت به نهر باصفایی که به آن گلال شاه آباد میگن و تو گویش محلی به شاه جو میشناسن میریزه. پلهای آهنی که روی رودخانه ساخته شده، تردد اهالی محله را به کوچههای دیگه ممکن کرده. تو محله شاه آباد عبور آب از کوچهها فضایی شاعرانه را تو ذهن تداعی میکنه. شاه آباد محلهایه که من هرروز تو مسیر رسیدن به کارم ازش می گذرم و حتی وقتایی که به مسیرم هیج جوره نخوره سعی میکنم ازش بگذرم چون حس آرامشی که به دور از مشکلات و شلوغیای خیابونای اطرافش بم میده تازه معنی زندگی کردن رو برام تعریف میکنه.
روژان از اصفهان میگه:
خیابونه مجمر یه خیابون باریکیه حوالی پل خواجو که توی کوچه پس کوچههای کوچه باغ طورش، آب داخل مادیهایی در حال جریانه که از بین این کوچه ها رد میشه. البته یه روزی اینطوری بود الان که نه آبی هست و نه مادیای در کاره! به نظر من این خیابون خیلی دنجه چون هروقت ذهن مشغولی دارم و میرم اینجا، تمام نگرانیم از بین میره. وقتی به درختای بلندش نگاه میکنم، انگار آسمون خیلی ازمون دوره. علاوه بر اون ساختمونای این خیابون برخلاف محل های اطرافش اکثرا مرتفعن؛ برای همین هم من وقتی میخوام با خودم خلوت کنم و کمتر آدمای اطرافمو ببینم، به این خیابون میرم که انگار برای من سنگری در مقابل مشکلاتمه و ازم محافظت کنه.
نویسنده نوشته
Updated on 10 ژوئن 2022 توسط soodabethm
نظرات
مطالب بیشتر